میگویند: شما آخوندها میگویید: اگر زکات ندهید باران نمیآید. کشور کانادا اصلاً مسلمان نیست اصلاً زکات هم نمیدهند، صبح تا شب هم باران میآید. یا اگر ظلم کنی، سیلی میخوری. فلانی کارش ظلم کردن است و تا حالا هم هیچ سیلی نخورده است. اینها را چه کنیم؟. میگویم: شما که چای میخوری، اگر وسط چای خوردن عطسه کنی. دستت تکان میخورد، از این نعلبکی و استکان چای سه قطره سه جا میچکد. یکی به عینک میچکد. یکی به لباست میچکد، یکی به فرش میچکد. خود شما سه برخورد میکنی. اگر به عینکت چکید، سریعاً دس ...
یا اگر ظلم کنی، سیلی میخوری. فلانی کارش ظلم کردن است و تا حالا هم هیچ سیلی نخورده است. اینها را چه کنیم؟
میگویم: شما که چای میخوری، اگر وسط چای خوردن عطسه کنی. دستت تکان میخورد، از این نعلبکی و استکان چای سه قطره سه جا میچکد. یکی به عینک میچکد. یکی به لباست میچکد، یکی به فرش میچکد.
خود شما سه برخورد میکنی. اگر به عینکت چکید، سریعاً دستمال کاغذی درمیآوری پاک میکنی. چون عینک شیشه است زود پاک میکنی.
اگر به لباس چکید میگویی: میرویم خانه با دست یا با ماشین لباسشویی میشوییم.
اگر به فرش چکید، میگویید: باشد شب عید! شب عید که قالیها را میشوییم. منتهی هرچه دیرتر باشد سختتر است.
اگر فوری باشد، دستمال کاغذی. اگر لباس باشد، مشت و مال. اگر قالی شد، دسته بیل. چون قالی را با دسته بیل میشویند.

ولی آن کسی که هر روز نمرهی صفر میگیرد، آن هم صفر اندازهی در قوری، این دیگر توبیخ ندارد. این از اول تا آخر صفر است. اگر یک لکه به عمامه سفید افتاد، من فوری میشویم. اما اگر پیراهن سیاه من لک دار شد، که دیگر نمیشویم. سیاهی روی سفیدی پیداست.
یک آیهی دیگر میگوید: اصلاً در دنیا کارشان نداریم مثل صدام. تا پای اعدام هم نگاه میکند. نه در قفس برود و هیچ
پس سؤال: شما که میگویی: اگر خلاف کنید خدا حالتان را میگیرد، پس چرا خدا حال خلافکارها را نمیگیرد؟
بدها را
"و «إِنَّما نُمْلی لَهُمْ